کلاه و قلم

قلمی که از کلاه برآید هیچ وقت از یاد ها نمی رود(به یاد علی وزینی)

کلاه و قلم

قلمی که از کلاه برآید هیچ وقت از یاد ها نمی رود(به یاد علی وزینی)

۹ مطلب با موضوع «بین الملل» ثبت شده است


آمریکا با فرستادن ژاپن وآلمان برای وساطت پیام داشت این پیام در وجه اشتراک این دو کشور می توان یافت کشورهای شکست خورده از جنگ با آمریکا که امروز زیر سلطه آمریکا تبدیل به قدرت های اقتصادی شدند؟!!
آمریکا با شروع جنگ اقتصادی و آغاز تحریم های شدید علیه ایران تلاش داشت که مردم را عاصی و با فشار بیشتر اقدام به امتیاز گیری کند که در بحث دوم جنگ و مذاکره به آن اشاره کردم و در نهایت تسلیم ایران
این پازل با فرستادن کشور های آلمان و ژاپن تکمیل شد
که هم برای ایران پیام تهدید داشت هم پیام تشویق ...
در حقیقت حضور واسطه هایی چون آلمان و ژاپن در راستای سیاست چماق و هویج آمریکا بود
درست زمانی که حرف از جنگ و مذاکره می شود دو کشور شکست خورده و خلع سلاح شده در جنگ جهانی دوم جهت وساطت و ارسال پیام رئیس جمهور آمریکا با فاصله چند روز وارد ایران می شوند
بنابراین پیام اول به ایران این بود که نتیجه جنگ با من آمریکا) شکست مطلق است پس قبل از شکست مذاکره کنید.
اما پیام دوم درست است که کشور های آلمان و ژاپن شکست خورده جنگ هستند اما جز کشورهای قدرتمند در حوزه اقتصادی در دو قاره مجزا هستند.وهردو تحت سیطره آمریکا به این قدرت دست یافتند .
پیام دومی که به مردم ایران از طرف دولت ترامپ مخابره می شود این است که می گوید اگر با ما باشید درست است که تحقیر می شوید و عزتتان زیر سوال میرود (آنچه که در ژاپن اتفاق افتاده است)اما کشور شما، ایران با بالاترین پتانسیل ها در منطقه خاورمیانه می تواند تبدیل به یک قدرت اقتصادی وابسته در سطح منطقه و جهان شود به شرط آنکه همراه با سیاست های سلطه طلبانه آمریکا باشد.حرفی که از بان نخست وزیر ژاپن بعنوان پیام ترامپ به رهبر انقلاب بیان شد که مذاکره باعث پیشرفت ایران می شود.
واما پیام ایران با پاسخ های کوتاه اما کوبنده از زبان رهبرمعظم انقلاب بیان شد
پاسخ هایی که بهت و حسرت را در چهره نخست وزیر ژاپن می توانست دید
در قسمت دوم به تحلیل پاسخ رهبری می پردازم.
مسعود وزینی
کارشناس ارشد روابط بین الملل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۲۴
مسعود وزینی

معاملهٔ قرن (در عربی: صفقة القرن، عبری: עסקת המאה و در انگلیسی: Deal of the Century) اصطلاحی سیاسی است و به طرحی گفته می‌شود که از سوی دولت ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در راستای روند صلح بین دولت فلسطین و دولت اسرائیل، که اسرائیل، در ازای دریافت امتیازهایی فراتر از تعهدات قبلی سازمان آزادی‌بخش فلسطین و قطعنامه‌های شورای امنیت، و الحاق بخش‌هایی از مناطق اشغال‌شده به خاک خود، با تشکیل دولت مستقل فلسطینی موافقت می‌کند.(ویکی پدیا)

این معامله به سود کیست ؟ جواب این سوال کاملا روشن است به سود رژیم اسرائیل است.حمایت همه جانبه دولت ترامپ از دولت اسرائیل و نتانیاهو از ابتدای سر کار آمدنش تا این انتخابات اخیر در اسرائیل مشهود بود.

این پیشنهاد به جهت تثبت کامل سرزمینی رژیم اسرائیل در خاک فلسطین اشغالی است در صورتی که به روند اشتغال فلسظین نگاه کنیم متوجه اصل موضوع می شویم همانطور که در عکس مشاهده می شود آنچه که در دست فلسطینی هاست بخشی از نیمی از کرانهٔ باختری و بخشی از بیت‌المقدس شرقی ونوار غزه است اما  بر اساس این طرح «معامله قرن» بخش‌هایی دیگر از فلسطین شامل نیمی از کرانهٔ باختری و بخشی از بیت‌المقدس شرقی که از نظر جامعهٔ جهانی به دولت فلسطین تعلق دارد، به اسرائیل واگذار می‌شود، و در عوض اسرائیل با تشکیل کشور مستقل فلسطینی در نیمهٔ دیگر کزانه باختری و تمام نوار غزه و چندین محله از بیت المقدس شرقی موافقت می‌کند. بر اساس این طرح شهر ابودیس به جای بیت‌المقدس به‌عنوان پایتخت فلسطین در نظر گرفته خواهد شد.

این طرح موجب تثبت سلطه رزیم اسرائیل می شود در صورتی که تمام این خاک حق فلسطینی هایی است که سالها از خانه خود آوار شدند اگر با همراهی برخی اعراب منطقه و وطن فروشان فلسطینی این طرح اجرا شود منجر به شکست شدن مقاومت گروه های فلسطینی و در آینده ای نزدیک کل فلسطین توسط رزیم اسرائیل اشغال خواهد شد.تنها راه پیروزی و بازپس گیری خانه و کاشانه برای فلسطینی ها مقاومت است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۱۷:۴۱
مسعود وزینی

 

چالش بزرگ خاورمیانه جنگ یا مذاکره!( مذاکره نمی کنیم)

 

مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا در جریان سخنرانی خود در بنیاد هریتج در واشنگتن ۱۲ شرط برای دستیابی به توافق جدید با ایران را سال گذشته مطرح کرد.

این شروط عبارتند از:

اعلام تمام جنبه های نظامی فعالیت های هسته ای پیشین ایران  به آژانس بین المللی انرژی اتمی

پایان دادن به غنی سازی اورانیوم و فراری پروتنیوم و همچنین تعطیلی رآکتور اراک

اجازه دسترسی به کلیه مراکز هسته ای به آژانس

توقف تولید موشک های بالستیک و موشک های باقابلیت حمل کلاهک هسته ای

آزادی شهروندان آمریکایی و اتباع متحدان آمریکا

عدم حمایت از حزب الله و حماس

انحلال حشدالشعبی در عراق.

عدم حمایت از حوثی های یمن

خروج نیروهای ایران از سوریه

عدم حمایت از طلبان و القاعده در افغانستان

عدم حمایت سپاه از «گروههای تروریستی» و «شبه نظامیان هم پیمان».

پایان دادن به رفتارهای تهدید آمیز علیه همسایگان. این شرط شامل تهدید ایران به تخریب اسرائیل و پرتاب موشک به سوی عربستان سعودی و امارات و.. می شود..

 

اما علل مطرح کردن این شروط برای مذاکره چیست ؟!

 

اگر کمی تامل کنیم موئلفه های قدرت جمهوری اسلامی در بیان این شروط کاملا مشهود است.

خواست دولت آمریکا مذاکره نیست بلکه تنها «مذاکره» وسیله ای برای فشار بیشتر است.

دولت آمریکا می خواهد تمامی موئلفه های قدرت را از جمهوری اسلامی بگیرد آن وقت هست که ایران دست چنگال مایه گرگ هایی می شود که برای تکه پاره کردن ایران صف کشیده اند.

 این خواستی است که فرق نمی کند اوباما به اصطلاح دموکرات باشد یا ترامپ جمهوری خواه فقط آنچه متفاوت است شیوه دنبال کردن هدف می باشد

جمهوری خواه اهداف را با صراحت و شدت  بیشتری دنبال می کنند اما دموکرات به دنبال این هستند که به اصطلاح با پنبه سر ببرند.

اگر دقت سه شرط اولیه شروطی است که درصد بالایی از آن با برجام حصول شده است.

طبق برجام، رسیدگی و ارزیابی نسبت به ابعاد احتمالی نظامی برنامه هسته ای ایران توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی شامل بازرسی از سایت های نظامی ایران انجام شده و می شود

 

در خصوص دسترسی آژانس به کلیه تاسیسات هسته ای، براساس برجام ایران بالاترین بازرسی ها در برنامه هسته ای پذیرفته و توسط آژانس انجام می شود

بحث های دیگر از جمله موشکی و تحریم سپاه و سایر موارد را از زبان دولتمردان آمریکا و هم پیمان آن از اروپا تا کشورهای عربی گرفته بار و بارها شنیده ایم.

با دقت به شروط دیگر می توان فهمید که دولت آمریکا و هم پیمانانش نگران گسترش حوزه نفوذ ایران و افزایش قدرت نظامی در منطقه خاورمیانه هستند

این موضوع برای یک ابر قدرت که به دنبال حفظ قدرت اولی خود در همه حوزه ها و در منطقه استراتژیک خاورمیانه هست بسیار ناخوشایند است که بدون هماهنگی با آن حوزه نفوذ کشوری گسترش یابد که با ایدلوژی حاکم بر نظام غرب متضاد است.

حاکمیت حاکم بر آمریکا به دنبال خلع ایران از تمامی موئلفه های قدرت و تسلیم بی چون چرای ایران هست .

این یک امر بدیهی در نظام بین الملل است که کشورهای قدرتمند در برابر قدرت گرفتن کشوری که با ایدلوژی آنها هماهنگ نیست(تهدید محسوب می شود) واکنش نشان دهند و تلاش کنند که آن را متوقف کنند به همین دلیل است که روند تهدید، تحریم و گاهی تطمیع را بر تحمیل خواسته های خود پیش گرفته اند

اصل مذاکره مورد قبول همه هست اما به شرطی که شرایط برای مذاکره فراهم باشد

لازمه مذاکره وجود اعتماد است مذاکره با دولتی که بدعهدی های آن از ابتدا کاملا مشهود است نتیجه ای جز شکست ندارد

وتجربه برجام نشان داده است که به دولت آمریکا چه دموکرات و چه جمهوری خواه نمی شود اعتماد کرد

بدعهدی از ابتدای اجرای برجام مشهود بود اما اقدامات منفعلانه دستگاه دیپلماسی باعث شد زخم کوچک کم کم باز شود و امروز به یک چالشی بزرگ تبدیل شود.

مذاکره در زیر فشار یعنی پذیرش خواسته های طرف مقابل این دیگر مذاکره برد برد نخواهد بود قطعا نتیجه آن شکست برای کشوری که زیر بار فشار حاضر به مذاکره شده است.

از طرفی دیگر دولت کنونی آمریکا خروج از معاهده ها را و تهدید بجای احترام متقابل از ابتدا در دستور کار خود قرار داده است و به اصطلاح شمشیر را از رو بسته است به فرمایش رهبری «مذاکره سم مضاعف است»

مذاکره شود و توافقی مانند برجام حتی بهتر صورت بگیرد ضمانت اجرایی وجود ندارد که ما به تعهدات خود عمل کنیم اما طرف مقابل زیر بار تعهدات خود نرود.

ودر آخر پایه اصلی مذاکره احترام متقابل و پذیرش طرف مقابل آنچه که هست نه آنچه که دوست داریم باشد

دولت آمریکا نمی خواهد ایران را آنچه هست بپذیرد باید بپذیرید که امروز ایران دیگر کشوری تحت سلطه آن نیست و یکی از قدرتهای منطقه ای است که در سراسر خاورمیانه حوزه نفوذش گسترانده شده است اما دولت آمریکا علاوه بر تروریست خواندن دولت ایران بارها ملت ایران را تروریست خطاب قرار دادن.تازمانی که احترام متقابل بین دو طرف شکل نگیرد مذاکره بی نتیجه هست.

با این دلیلی است که رهبری فرمودند مذاکره نمی کنیم و راه مقاومت را پیش می گریم، درراه مقاومت سختی هست اما ذلت و شکست نخواهد بود

مقاومت همیشه نتیجه داده است از ابتدای طرح این موضوع توسط رهبری ترامپ از موضع خود عقب نشینی کرد.این بیانگر این است که غربگراهای داخلی مجالی دهند و آواز دشمن را از داخل نخوانند به فضل الهی مقاومت نتیجه و منجر به تثبیت قدرت ایران در جهان خواهد شد.

مسعود وزینی

کارشناس ارشد روابط بین الملل

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۵۴
مسعود وزینی

فهوی حسین : روزنامه نگار مصری که گرایش ناسیونالیستی عربی دارد و اتفاقا مشی ضد ایرانی هم دارد در یک مقاله مفصل در مقام مقایسه مصر و ایران چنین مینویسد :

ما و ایرانی ها بیش از سی سال پیش در فضای بین المللی در یک سطح بودیم .
ایرانی ها راه مبارزه و مقاومت در برابر ابر قدرتها ، بخصوص آمریکا را انتخاب کردند و ما مسیر سازش را برگزیدیم .

ما هر سال مزد خیانت مان به اعراب را از طرف آمریکا در قالب 4 میلیارد کمک بلاعوض میگرفتیم و ایرانی ها از همان اول فشار سیاسی، اقتصادی و تحریم و جنگ داخلی و جنگ نابرابر را تجربه کردند ....

امروز ایران از یک قدرت منطقه ای به یک قدرت جهانی تبدیل شده که هیچ مشکلی در سطح منطقه و جهان بدون جلب نظر ایران قابل حل نیست.

 و کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا 64 بار هر کدام عبارت ایران را در مناظره تلوزیونی خود بکار میبرند.
گویی حریفی جز ایران در سطح جهان ندارند ...

 و دیگر اینکه ایرانی ها در تمام علوم استراتژیک، از هسته ای تا فضایی و تا نانو و شبیه سازی و پزشکی و ..

جز ده کشور برتر جهان میباشند و در صنایع موشکی چهارمین قدرت دنیا و از نظر دقت و سرعت موشکهایش شاید اولین کشور دنیاست.

و در منطقه جزیره امن و ثبات است و ما علیرغم حمایت آمریکا و اخذ کمک های سالیانه دغدغه تهیه یک وعده قرص نان برای اکثر مردم مان داریم و .....!!!؟؟؟

وقتی در مملکتی رهبر درست وحسابی نباشد، خب! وضعیت میشود مصر"

وقتی در جامعه ای وحدت نباشد میشود عراق"

وقتی در کشوری فرمانده ی استواری نداشته باشد میشود پاکستان

وقتی درکشوری به ظاهر مسلمان رهبر و رئیس آن مملکت، خود فروخته به شرق وغرب باشد میشود ترکیه"

اما وقتی در کشوری شیعه ، رهبر باج به زمین و زمان ندهد، با همه ی فشارها ، سلیقه ها ، تندرو ، کندرو ، جنگ 8 ساله ، 30 سال تحریم سیاسی و اقتصادی، جایی برای نفس کشیدن دشمن باقی نمی ماند.

خوب آن وقت می شود ایران، در میان حصاری از آتش جنگ های منطقه که گرگهای زخمی پشت مرزهایشان بی قرار زوزه می کشند ...

کسی جرات ندارد به خاکشان چپ نگاه کند ...‌
حتی مگس هایشان( پهبادها ).

منبع: روزنامه الشرق‌ الاوسط.

در این باره به زودی خواهم نوشت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۸ ، ۰۴:۲۷
مسعود وزینی



علت اول اینکه روسیه خواهان الحاق به اتحادیه اروپا نبوده است را باید در تاریخ و گذشته آن باید دنبال کرد روسیه تا پیش از قرن هجدهم یک حکومت نه چندان نیرومند در خاور اروپا بود و وسعت آن چندان زیاد نبود. تا اینکه در آغاز قرن ۱۸ میلادی و با اصلاحاتی که تزار پتر بزرگ انجام داد، این کشور به یک امپراتوری پهناور و نیرومند تبدیل شد. در سال ۱۹۱۷ انقلاب کمونیستی در این کشور به وقوع پیوست و نام کشور به «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» تغییر یافت. روسیه، با عنوان جمهوری فدراتیو روسیه شوروی، مهمترین و بزرگ‌ترین جمهوری در اتحاد جماهیر شوروی بود. در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) شوروی پس از جنگ سرد طولانی با غرب فروپاشید و فدراسیون روسیه به جای آن نشست.

فدراسیون روسیه و اتحادیه اروپا تقریباً هم سن و سال هستند. فدراسیون روسیه در دسامبر سال ۱۹۹۱ به وجود آمد و اتحادیه اروپا در فوریه سال ۱۹۹۲. هر دوی آنها شکل و قالب جدیدی دارند ولی وارث تاریخ قدیمی پیشینیان خود هستند و لذا نباید گفت که فعالیت آنها اوایل سال های ۱۹۹۰ از صفر شروع شد. با این حال، هر دوی آنها سعی کردند مرحله جدید تاریخ خود را شروع کنند. طرفین برای اولین بار قبول کردند که هدف بلندمدت آنها، تشکیل وحدت بر اساس هماهنگی موازین حقوقی و رسیدن به نزدیکی هرچه بیشتر روابط است.

در نتیجه افزایش وسعت سرزمینی قدرتمند شدن روسیه تزاری در قرن18 امپراتوری روسیه که از لهستان در شرق تا اقیانوس کبیر امتداد می‌یافت.  از طرف دیگر در زمان اتحادیه جماهیر شوروی روسیه بعنوان یک قطب و بازیگر اصلی در روابط بین الملل بوده است این سابقه ی تاریخی به روسیه اجازه نمی دهد که زیر بار قواعد وسلطه نهادی دیگر بروند و مقامات روسیه به خاطره همین هویت تاریخی هیچ وقت حاضر نمی شود اختیارات خود را به نهادی دیگر واگذار کند که این مورد با افزایش قدرت پوتین که خواهان گسترش قدرت روسیه بعد از پایان جنگ سرد در عرصه بین المللی است تشدید می شود.

اتحادیه اروپا ساختار غیر عادی دارد. این اتحادیه به علت ساختار پیچیده داخلی و جنبه های آشکار ایدئولوژیکی برای برقراری روابط سالم با شرکای خارجی مناسب نیست. برقراری این گونه روابط به خصوص با کشورهایی دشوار است که می توانند به عنوان شرکت کنندگان بالقوه طرح اروپایی به تعبیر تنگ (عضویت در اتحادیه اروپا) یا وسیع (منطقه به کارگیری قواعد و موازین اتحادیه اروپا) در نظر گرفته شوند. روسیه هرگز امکان عضویت در اتحادیه اروپا را بررسی نکرده و بروکسل هرگز آن را به عنوان نامزد بالقوه عضویت در نظر نگرفته است. ولی مسکو در مجموع با این نقطه نظر موافق بود که موازین حقوقی اروپایی می تواند و باید اساس نزدیکی روابط را تشکیل دهد. این نقطه نظر بسیار پایدار بود و تنها مختص عصر تخیلات دمکراتیک نیمه اول سال های ۱۹۹۰ نبود.

البته فقط روسیه ای که فوق العاده تضعیف شده بود، واجد شرایط اتحادیه اروپا بود. به موازات احیای کارآیی دولت بعد از بحران سال های ۱۹۹۰، مسکو بر برابری بیشتر حقوق در روابط بین طرفین تأکید کرد و می خواست که این روابط نه بر موازین حقوقی اتحادیه اروپا بلکه بر قواعد هماهنگ شده توسط طرفین استوار باشد. ولی مسأله این است که اتحادیه اروپا تقریباً نمی تواند موازین هماهنگ شده با کشورهای دیگر را عملی کند. به همین علت قالب روابط در سطح قبلی باقی ماند ولی محتوای روابط خالی می شد. در نیمه دوم سال های ۲۰۰۰ این روند خالی شدن قالب روابط بین طرفین از محتوای عملی سرعت یافت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۱:۱۶
مسعود وزینی

چالش امروز خاورمیانه جنگ یا مذاکره است

دو جمله در کلام رهبری بسیار راهبردی بود «جنگ نمی شود و مذاکره هم نمی کنیم»»

دولت ایلات متحده پس از ناکامی ها در سوریه ،فشار بر ایران را در دستور کار خود قرار داد به این دلیل بود که ترامپ تصمیم به خروج از برجام و بازگشت تحریم ها گرفت

اشتباه است فکر کنیم اگر ترامپ جمهوری خواه سر کار بود فشار بر ایران وجود نداشت یا کمتر بود به اعتقاد کارشناسان و گواه تاریخ اگر دموکرات ها هم سر کار بودند فشار بر ایران اگر بیشتر نبود کمتر هم نبود اما شاید شیوه فشار تغییر می کرد آنها از برجام خارج نمی شدند اما برجام را تو خالی می کردند که ماندن و خروج از آن برای ایران هزینه داشته باشد.

اشتباه محاسباتی است که عده ای خوش خیال می کنند که اگر دموکرات ها سر کار بیایند همه چیز حل می شود و جنگ افروزی و قدرت طلبی آمریکا پایان می یابد.آمریکا نمی خواهد با ایران فدرتمند رودرو باشد این خاصیت نظام بین الملل است.آمریکا به جهت حفظ نظام تک قطبی که هروز قبل تر از دیرور روبه اوفول است به قدرت طلبی و جنگ افروزی خود در مناطق مختلف جهان پایان نمی دهد.از قلب خاورمیانه گرفته تا مناطق نزدیک تر کشور های آمریکا جنوبی که همه همه درگیر قدرت طلبی های دولت آمریکاست.

از نظر تحلیل گران جنگی بین ایران و آمریکا نمی شود علتش این است که ایران همان ایران قبل نیست امروز ایران از یمن تا سوریه گرفته صاحب نفوذ است و می تواند تمامی پایگاه های آمریکا در این مناطق تحت شعاع قرار دهد و همچنین پیشرفت های نظامی ایران به حدی رسیده است که آمریکا می داند اگر اقدامی خلاف انجام دهد امنیت اسرائیل شریک استراتزیک وشرکای عربی به شدت به خطر می افتد.

اگر بخواهد جنگ را از طریق شرکا خود آغاز کند باز ناکام خواهد ماند مهمترین شرکای آمریکتا در منطقه اسرائیل و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هستند از طرفی کشورهای عربی در باتلاق جنگ با یمن گیر افتاده اند و قطعا الان توانایی جنگ رودرو با کشورقدرتمندی چون ایران را ندارند. از طرف دیگر اسرائیل هست که آن هم قبل از حمله به ایران باید از محور مقاومت عبور کند که با پیروزی اخیر محور مقاومت در سوریه ،در شزایط حال این امر غیر ممکن است .با این تحلیل هست که گفته می شود جنگ نمی شود.

جنگ نمی شود اما چر مذاکره نمی کنیم در فرصت دیگر می نویسم..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۳۶
مسعود وزینی

مقدمه

 

خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا ( Brexit)


در  سال ۲۰۱۶ خروج، حکومت بریتانیا اعلام کرد در ۲۹ مارس ۲۰۱۷ رویه رسمی برای خروج را آغاز خواهد کرد، که در دیرترین حالت تا ۳۱ مارس ۲۰۱۹، بریتانیا را از اتحادیه اروپا خارج خواهد کرد.برگزاری همه پرسی در انگلیس محققان را در خصوص علل و پیامدهای خروج اتحادیه به تحقیق واظهار نظر سپرد.از آنجا که ما در کشور ایران زندگی میکنیم یک نگاه گذارایی به تاثیر این خروج بر ایران دارم.

دیدگاه های موافق و مخالف در خصوص خروج بریتانیا

در حالی که می‌توان سیاست خارجی را به عنوان موضوع فرعی بحران موجود در روابط میان بریتانیا و باقی کشورهای اتحادیه اروپا قلمداد کرد، اما پیامدهای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بر سیاست خارجی این کشور و شرکای سابق آن بسیار گسترده خواهد بود؛ با این وجود، نتیجه هر چه که باشد، رای‌‌دهندگان بریتانیایی هستند که باید در این باره تصمیم گیری کنند.

هرچند که پویش «خروج» هم دغدغه‌های مهاجرپذیری را برگ برنده خود می‌داند. پویش «عدم خروج» معتقد است که هر چند بریتانیا می‌تواند با ورود به بازارهای آزاد در حال ظهور، به افزایش رشد و توسعه خود بپردازد، اما جهانی شدن و قدرت‌های همراه آن از غرب به شرق و جنوب تغییر می‌کند، به طوری که هیچ کشور اروپایی به تنهایی نمی‌تواند نفوذ واقعی در صحنه جهانی داشته باشد، همچنانکه بریتانیا نیز به تنهایی وزنه سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک سنگینی محسوب نمی شود.

بنابراین حاکمیت ملی واقعی عبارتست از حفظ حق تعیین سرنوشت و این نیازمند ترکیب وزن بریتانیا با وزنه شرکای اروپایی این کشور است. بر همین اساس نیز شکل‌دهی دنیای قرن بیست و یکم مطابق با منافع و ارزش‌های بریتانیا، به رهبری این کشور در داخل اتحادیه اروپا بستگی دارد.

در مقابل این دیدگاه، طرفداران «خروج» معتقدند که اتحادیه اروپا آن قدر بروکراسی پر چالشی دارد که نمی‌تواند هم پای بریتانیا حرکت کند و وقت بریتانیا را هدر می‌دهد. آنها ادعا می‌کنند که بریتانیا دارای پیوندهای تاریخی با دنیاست حال آنکه سایر کشورهای اتحادیه فاقد آن هستند. بنابراین بریتانیا می‌تواند به جای 27 عضو اتحادیه اروپا، روابط خود را با آمریکا و 53 کشور مشترک المنافع مثل هند تجدید کند. اما مشکل اساسی این ایده در این است که بریتانیا هرگز پاسخ مثبتی از دیگر کشورها دریافت نمی‌کند.

مهاجرت:

موضوع مهاجرت آوارگان سوری و عراقی به سمت کشور‌ها‌ی اروپایی است و اینکه برخی کشورها‌ی اروپایی عضو اتحادیه‌ این قاره اصرار دارند که مرزها‌ی خود را به سمت این آوارگان باز کرده و مهاجرپذیر شوند اما انگلیس تمایلی به پذیرش این موضوع ندارد

 انگلیس خواستار این است تا اصول جداگانه‌ای را درمورد مهاجر پذیری داشته باشد و در این مورد فشاری به این کشور وارد نیاید و نیز در برخی مسائل دیگر که به موضوع مراودات و تردد افراد در اتحادیه‌ی اروپا مربوط می‌شود، این کشور با توجه به مشکلاتی که با آن‌ها مواجه است خواستار عدم مهاجر پذیری است که اتحادیه‌ی اروپا تا حدودی این شروط را پذیرفته است

تا به حال، طرفداران خروج، اعم از نژادپرستان و بیگانه ستیزان، یعنی کسانی که از تغییرات اجتماعی و اقتصادی ناخشنودند و کسانی که فکر می‌کنند بریتانیا جزیره‌ای کوچک و لبریز از جمعیت است، از «برقراری نظم و کنترل بر مرزهای بریتانیا» به عنوان دلیلی برای خروج از اتحادیه اروپا یاد می‌کنند. آنها سیاست آزادی تردد در داخل اتحادیه اروپا را که بیشتر اعضای جدید در شرق اروپا خواهان آن هستند، به عنوان نخستین اشتباه این اتحادیه قلمداد می‌کنند. همچنانکه در حال حاضر اتحادیه اروپا با مهاجرت وسیع و بحران مهاجرانی که از خاورمیانه و آفریقا به اروپا سرازیر شده اند، مواجه است.

طرفداران خروج با تاکید بر این نکته که بریتانیا مقصد مطلوب و منحصر به فرد مهاجران است و برای جلوگیری از ورود سیل غیراروپاییان  باید کانال انگلیس را با عقلانیت انگلیسی ادغام کرد، اظهار می‌دارند که جزیره بریتانیا در عمل هیچ روش «پل متحرکی» برای جداسازی خود از بحران قاره اروپا و پیرامون فلاکت‌زده‌اش ندارد.

بحرا ن اقتصادی در اروپا:

عدم تمایل این کشور برای مشارکت در حل مشکلات اقتصادی برخی کشورهای عضو این اتحادیه‌ی نظیر یونان در زمان کنونی و اسپانیا در گذشته است
بطور کلی بریتانیا با خروج از اتحادیه به دنبال این است که از بحران اقتصادی اروپا رهایی یابد و مانند بحران گذشته در بحران سهمگین تر گیر نکند.وبا اتخاذ سیاست های آزادانه اقتصادی و گسترش روابط خود با آمریکا خود را در مقابل بحران های اقتصادی واجتماعی اتحادیه واکسینه کند.

آثار بر 27 کشور دیگر

بریتانیا در سراسر اروپا به عنوان عضو ممتاز اتحادیه اروپا محسوب می‌شود. سایر اعضای این اتحادیه خواهان ماندن بریتانیا در اتحادیه هستند. بسیاری بیم آن دارند که رای «خروج»، به نیروهای ملی‌گرا و پوپولیست سراسر قاره از شرق اروپا تا اسکاندیناوی تا فرانسه هم سرایت کند.

در عین حال، صاحبان تجارت آزاد مثل آلمان و سوئد، بریتانیا را در خارج از اتحادیه آسیب‌پذیر می‌بینند و ایتالیا منافع مشترکی در بلندپروازی‌های بریتانیا در ایجاد بازار واحد، به ویژه در بعد دیجیتال فرض می‌کند. فرانسه هم به بریتانیا به عنوان «اسب تروای» آمریکایی مشکوک است. در حقیقت اکثر شرکای بریتانیا در اتحادیه اروپا از لطمات خروج این کشور بر نفوذ این اتحادیه در جهان آگاه هستند و نگران این برداشت جهانی هستند که ناکامی اقتصادی سال‌های اخیر اتحادیه اروپا اکنون با ناکامی سیاسی همراه شده است. بنابراین، این تحقیر و اهانت‌های قبلی پوتین (و سایر ملی‌گرایان از پکن تا باکو و قاهره) به  ارزش‌های دموکراتیک مورد تایید و تشویق قرار می‌گیرد و توانایی 27 کشور باقی‌مانده دیگر در محافظت از منافع خود و ارتقای ارزش‌های خویش در دنیایی که دموکراسی‌های آزاد عقب نشینی می کنند، ضربه خواهد دید.

پیامدها

.           فروپاشی اتحادیه:

خروج انگلیس از اتحادیه اروپا می‌تواند زمینه را برای وسوسه دیگر کشورهای عضو - بخصوص کشور‌هایی مانند یونان که با چالش‌بدهی به دیگر اعضای اتحادیه اروپا و اعتراض‌های مردمی به اصلاحات اقتصادی مورد نظر این اتحادیه روبرو بوده است- برای خروج از این اتحادیه فراهم ‌سازد. این احتمال وجود دارد که سایر کشورهای عضو این اتحادیه نیز در صدد مذاکره مجدد با اتحادیه اروپا درباره شروط عضویت خود برآیند.

2.         تجزیه انگلیس:

 خطر تجزیه انگلیس در صورت خروج انگلیس از اتحادیه اروپا نیز وجود دارد. زیرا نیکولا استورجن Nicola Sturgeon وزیر اول اسکاتلند که طرفدار باقی ماندن در اتحادیه اروپا است اعلام نمود: "با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا همه پرسی جدیدی درباره استقلال اسکاتلند از انگلیس برگزار خواهد شد و این بار اسکاتلند است که تصمیم ماندن در انگلستان را خواهد گرفت."

3.         کاهش امنیت و اقتدار: از آنجایی که انگلیس تنها کشوری است که به همراه فرانسه از کرسی دائم شورای امنیت برخوردار است و این سبب شده این اتحادیه در روابط بین الملل خود با سایر کشورها از اقتدار برخوردار باشد و همچنین در حفظ صلح و امنیت بین المللی تأثیرگذار باشد. بدین جهت خروج انگلیس از این اتحادیه ممکن است اثر مخربی بر سیاست خارجی و امنیتی اتحادیه اروپا داشته باشد.

4.  ایجاد تنش:

نظرسنجی های انجام گرفته در خصوص همه پرسی حاکی از آن است که طرفداران و مخالفان ماندن انگلیس در اتحادیه اروپا دوشادوش هم قرار دارند. لذا خروج انگلیس از این اتحادیه قطعا به نزاع و آشوب در بین مخالفان و موافقین تبدیل خواهد شد که این خود تهدیدی فاجعه بار برای اتحادیه اروپا و انگلیس است

5. کاهش نیروی کار: با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا شمار مهاجرانی که از اتحادیه اروپا وارد انگلیس می شوند به شدت کاهش خواهد یافت که این مسئله موجب کمبود نیروی کار در بخش های ساخت و ساز و خدمات خواهد شد

6.   کاهش رشد اقصادی:

 پیش بینی­ها صورت گرفته در خصوص خروج انگلیس همچنین حاکی از آن است که خروج انگلستان از اتحادیه اروپا سبب می­شود، پویای رشد اقتصادی انگلیس به طور چشمگیری، کاسته ­شود. مدیر کل سازمان تجارت جهانی نیز هنگام سفر به لندن هشدار داد اگر انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شود قدرت رقابت تجاری آن تضعیف خواهد شد. روبرتو آزودو همچنین گفت: «هرچند تجارت ادامه خواهد یافت، اما این تجارت ممکن است در شرایط بدتری صورت گیرد

شایان ذکر است که اتحادیه اروپا با چالش­های عمده­ای نظیر؛ تروریست، یورو، تنش با روسیه، بحرن اوکراین، هویت، بیکاری، آوارگان رو به رو است که هر کدام می­تواند چگونگی همگرایی در اتحادیه اروپا را با مشکل مواجه کند و در نهایت به تهدیدی جدی برای امنیت و ثبات در اروپا منجر شود. بنابراین سال 2016 نیز سال پرچالشی برای اتحادیه اروپا خواهد بود که عبور از آنها تنها به آینده­ نگری و واقع­گرایی رهبران اروپا بستگی دارد.

 

در مجموع باید گفت که خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا می تواند پیامدهای زیر را به همراه داشته باشد :

-  آثار ناگواری بر سیاست خارجی طرفین خواهد داشت؛

-  به احتمال زیاد به استقلال اسکاتلند و آغاز خشونت‌های تازه در ایرلند شمالی منجر خواهد شد؛

-  کمک چندانی به تعمیق روابط بریتانیا با آمریکا و کشورهای مشترک المنافع نخواهد کرد؛

-  بریتانیا به تنهایی قادر به حل بحران مهاجران و کنترل مرزها نخواهد بود و این مساله تنها با همکاری با اتحادیه اروپا میسر خواهد شد؛

-  در حالی که بریتانیا از یک موقعیت منحصر به فرد در اتحادیه اروپا برخوردار است، خروج از آن می تواند این موقعیت ارزشمند را به مخاطره اندازد؛

-  و در نهایت خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، به کاهش نقش دو طرف در در صحنه جهانی منجر شده و در عین حال طرفداران ارزش های ضددموکراتیک را در سراسر این قاره و ماورای آن تقویت خواهد کرد .

 نتیجه گیری

وسوسه انگلیس برای رفتن به آن سوی کانال و درگیر نساختن خود با مسائل و مشکلات اروپا چیز جدیدی نیست. فق. سیاست «عدم خروج» به درستی معتقد است که در قرن بیست و یکم، این ارزش ها و منافع اقتصادی، این کشور را ملزم می دارد تا از صمیم قلب به نقش رهبری در این اتحادیه متعهد باشد. با این حال، بریتانیای بدخلق، غیرسازنده و نیمه جدا، نه برای اتحادیه و نه برای انگلستان بهره‌ای نخواهد داشت. بنابراین اصلاح موثر سازوکار فعلی اتحادیه اروپا که دیوید کامرون توان ارائه آن را دارد، تعامل مجدد و اصیل بریتانیا را درپی خواهد داشت..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۶ ، ۱۴:۴۸
مسعود وزینی

همدان تیتر یک اخبار جهان

در هفته گذشته به سرعت خبری در جهان تبدیل به تیتریک خبرگزاری ها و تمامی شبکه های جهانی شد، خبر از نشستن هواپیما های روسی در پایگاه نو‍ژه همدان بود. باعث شد همدان تیتر یک اخبار جهان شد.

در همین رابطه وزارت دفاع روسیه نیز با صدور بیانیه‌ای خبر استقرار جنگنده‌ بمب‌افکن‌های خود را در پایگاه سوم شکاری نوژه همدان تایید کرد

این اولین باری است که فضای ایران بر روی جنگنده‌های خارجی گشوده می‌شود. درمورد علت استقرارجنکنده ها دلایل مختلفی از تحلیگران داخلی وبین المللی بیان شد.

تحلیل های داخلی بیشتر متمرکز به قانونی بودن یا نبودن استفاده جنگنده‌های روس از پایگاه شهید نوژه همدان مطرح شد که پیش از آنکه کسی در داخل ایران پاسخ این شبهات را بدهد، بخش فارسی بنگاه سخن‌ پراکنی دولتی بریتانیا به این مدعیات پاسخ داد: «اصل 146 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می‌گوید "استقرار هر گونه پایگاه نظامی خارجی در کشور هر چند به عنوان استفاده‌‌های صلح‏ آمیز باشد ممنوع است" اما قانون درباره در اختیار دادن پایگاه نظامی به صورت موقت یا اجاره‌ای یا اجازه استقرار هواپیماهای نظامی خارجی سکوت کرده است.اما  بر اساس اصل 176 قانون اساسی، "بهره‌گیری از امکانات مادی و معنوی کشور برای مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی" که از وظایف شورای عالی امنیت ملی شناخته شده است اجازه استقرا جنگنده ها به جهت مقابله با تهدیدات خارجی داده شده است.

حسین دهقان، وزیر دفاع نیز در این خصوص تصریح کرد که «اگر کسی از روی ناآگاهی چنین برداشتی کرده که ما پایگاه نظامی ایران را در اختیار روسیه قرار دادیم و این اقدام‌مان خلاف قانون اساسی بوده،‌ اشتباه برداشت کرده است، چرا که ما هیچ پایگاهی در اختیار روسیه قرار نداده‌ایم.» وی همچنین به این نکته نیز اشاره کرد که «اقدامی که صورت گرفته، تصمیم نظام و شورای عالی امنیت ملی بوده است.»

لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی کشورمان نیز در همین خصوص در صحن مجلس تأکید می‌کند: " ایگاه نظامی به روسیه و هیچ کشور دیگری در ایران داده نشد با روسیه در مسائل منطقه همکاری داری اگر رسانه ای به این شکل عنوان کرده تکذیب می‌شود.».

علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با اشاره به موضوع همکاری نظامی ایران و روسیه برای استفاده از پایگاه هوایی همدان، گفت: « آنچه در پایگاه نوژه همدان رخ می‌دهد پرواز هواپیماهای روسیه است و پایگاه هوایی همدان نه پایگاه روسیه شده و نه جنگنده‌ای در پایگاه نوژه مستقر شده است»

وی تأکید کرد: «تنها اقدامی که صورت می‌گیرد این است که هنگام پرواز اجازه داده می‌شود جنگنده‌های روسی برای دریافت سوخت در چارچوب همکاری‌های دوجانبه و چهارجانبه از این پایگاه استفاده کنند»

اما تحلیل خارجی بیانگر یک همکاری کم سابقه بین ایران و روسیه به جهت مبارزه با داعش خبر می داد. وخبر از یکتحول اساسی در راهبرد روسیه در منطقه می داد.

سی ان ان آمریکا هم طی تحلیلی گزارش داد: «اهمیت بکارگیری پایگاه هوایی همدان تنها به ایران محدود نمی شود؛ بلکه این اولین باری است که روسیه از پایگاه هایی خارج از سوریه علیه داعش وارد عمل می شود. تحلیلگران مسائل سیاسی به خوبی  واقف هستند که این یک تحول راهبردی بزرگ برای مسکو است؛ چرا که جای پای روسیه- همپیمان قوی ایران- را در خاورمیانه محکم تر خواهد کرد.»

روزنامه النشره لبنان در خبری گزارش داد: «روسیه در حالی از ایران به بمباران داعش اقدام کرد ه است که تاکنون و بعد از پیروزی انقلاب، اجازه استقرار بیگانه در پایگاه های هوایی خود را نداده است. ایران با همکاری روسیه از خلأیی که آمریکا در منطقه به‌جاگذاشته استفاده کرد و جایگاه خود را در منطقه از طریق هدف قرار دادن تروریست ها در سوریه تقویت کرد.»

پایگاه صهیونیستی المصدر هم در این رابطه گزارش داد: « بکارگیری پایگاه هوایی همدان توسط روس ها، نشان دهنده افزایش چشمگیر روابط سیاسی روسیه و ایران است که هر دو از همپیمانان دمشق محسوب می‌شوند.» 

 جالب ترین تحلیل از شبکهٔ فارسی زبان وابسته به خاندان سلطنتی انگلیس می باشد که با ارائه تحلیلی در پی اهداف بی بی سی در این گزارش که با تیتر «استفاده روسیه از پایگاه نوژه : آمریکا نقض احتمالی قطعنامه سازمان ملل را بررسی می‌کند» منتشر کرده است، می‌نویسد: «وزارت خارجه آمریکا روز چهارشنبه گفت که بخش حقوقی این وزارتخانه مشغول ارزیابی این مساله است که آیا روسیه با استفاده از یک پایگاه هوایی ایران برای انجام عملیات نظامی در سوریه قطعنامه شورای امنیت را نقض کرده است یا نه.»

درواقع این اتفاق فصل جدیدی از روابط تهران با مسکو باز می شود که پیام های سنگینی برای قدرتهای جهانی و قدرتهای منطقه ای دارد.این آغاز ورود روسیه بطور جدی در مسئله یمن است که میتواند شطرنج منطقه را بطور کلی تغییر بدهد.اما این بستگی دارد که روسیه مثل قردادهای گذشته بد عهدی نکند ودر هر صورت پایبند به تعهد خود باشد.

مسعود وزینی کارشناس سیاسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۵ ، ۱۵:۳۷
مسعود وزینی

 صحبت های عوامانه یا نظر سازی

سریعا خبری برروی سایت ها رفت که خبر از پیروزی دونالد ترامپ نامزد جمهوری خواه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا می داد..

آنچه که برخلاف تمام نظر سنجی ها بود.البته پیشتر ترامپ تمامی نظر سنجی ها را نظر سازی می خواند. در حقیقت پیروزی ترامپ را باید در سخنرانی ها تند و عوامانه او دانست.ترامپ که سالها در تلویزیون مشغول فعلیت بود می دانست چگونه بر افکار عمومی آمریکا تاثیر بگذارد که علرقم سابقه نژاد پرستانه و تبیض جنسیتی و همچنین اینکه ترامپ فقدان تجربه سیاسی بود و با وجود حمایت گسترده دستگاه های دولتی آمریکا از کلینتون ترامپ پیروز میدانی سخت باشد. در مورد علت پیروزی ترامپ دو تحلیل مجزا از هم ارائه میدهم.

تحلیل اول :اولین علتی که به نظر میرسد باید در صحبت های عوامانه وی و احساس خطر در دستکاری انتخابات جستجو کرد.ترامپ در سخنرانی هایش همیشه حامیان کلینتون را مورد هجمه قرار می داد و معتقد بود که «نظامی متغلب» از کلینتون حمایت می کنند که خواستار زمین زدن وی هستند. و هیلاری کلینتون فاسدترین فردی می دانست که تاکنون نامزد ریاست جمهوری ایالات متحده شده است و او وحامیانش را متهم به نظر سازی میکرد.حتی ترامپ گوگل هم از حملات خود بی نصیب نگذاشت و گوگل را هم متهم به حمایت از خانم کلینتون کرد.در حقیقت ترامپ میلیاردر بعد از سالهای تجربه فعالیت در تلویزیون آموخته بود چگونه می توان بر افکار عمومی به جهت رسیدن به هدف مورد نظر تاثیر گذاشت وحتی آن را تغییر داد.

روشی که وی برای پیروزی در این انتخابات به کار گرفت روش مظلوم نمایی بود.مظلوم نمایی به این معتا که با برانگیختن احساسات بگونه ای خود را اینگونه نشان دهیم که مورد ظلم واقع شدیم باعث می شود که مردم براساس فطرتشان، مظلوم حمایت کنند وشخص ظالم را تقبیح کنند.در واقع کاری که ترامپ برای پیروزی در اتخابات به کار گرفت همین بود.در سخنرانی هایش همیشه خود را مظلوم نشان می داد که نظامی فاسد قصد ندارند وی به قدرت برسد.همین باعث شد که افکار عمومی نسبت به ترامپ حساس شوند و برخلاف حمایت قدرت سیاسی از کلینتون از ترامپی حمایت کنند که اینگونه نشان داده شده بود مورد ظلم فاسدان قرار گرفته است.

تحلیل دوم کاملا متفاوت است و میتوان تحلیل رقیب تحلیل بالا دانست این تحلیل را میتوان در صحبت های ترامپ جستجو کرد که میتوان به آن هم توجه کرد.

ساخت قدرت با حمایت همه جانبه از کلینتون با عث شده بود که از طریق نظر سازی افکار عمومی را بگونه ای سوق بدهد که کلینتون در هرصورت پیروز این میدان است اما در واقعیت چیز دیگری بود.حتی نظر سنجی های که انجام میشد در حالت بدبینانه میتوان استراتژی برای القا پیروزی کلینتون بر ترامپ دانست.در واقع قدرت مستقر به دنبال این بود که بگونه ای القا کند که کلینتون برنده این کارزار است یعنی خواستار شکل دادن اذهان به این گونه بود در صورتی که در عینیت این وجود نداشت.از اول هم ترامپ پیروز میدان بوده اما دولت مستقر که می خواست از هم حزبی خود حمایت کند با دستکاری در نظر سنجی ها اینطور در اذهان مردمان آمریکا و جهان نشان میداد که ترامپ مغلوب و پیروز میدان کلینتون است .

پیروزی ترامپ درای ابعاد گوناگونی است که فقط ما به دو بخش کاملا  متفاوت آن اشاره کردیم.از جمله مسئله ی ایمیل های کلینتون در این اواخر باعث شد که آرا زیادی از کلینتون بریزد.یا میتوان به آراء متخاصم بسیاری از آمریکاییان اشاره کرد که با وجود مخالفت با اندیشه های ترامپ به وی رای خواهند داد، چون هدفشان ایجاد تغییر در جامعه است.یا میتوان به این اشاره کرد که مردم آمریکا کلینتون و خانواده اش را آزموده بودند در نتیجه به دنبال فرد جدیدی با افکار جدید بودند.و ابعاد دیگر که در راین تحلیل کوتاه به همه آنها نمیتوان اشاره کرد..

مسعود وزینی - تحلیل گر مسائل سیاسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۱۱:۴۲
مسعود وزینی