به چه علت روسیه خواهان الحاق به اتحادبه اروپا نیست؟
علت اول اینکه روسیه خواهان الحاق به اتحادیه اروپا نبوده است را باید در تاریخ و گذشته آن باید دنبال کرد روسیه تا پیش از قرن هجدهم یک حکومت نه چندان نیرومند در خاور اروپا بود و وسعت آن چندان زیاد نبود. تا اینکه در آغاز قرن ۱۸ میلادی و با اصلاحاتی که تزار پتر بزرگ انجام داد، این کشور به یک امپراتوری پهناور و نیرومند تبدیل شد. در سال ۱۹۱۷ انقلاب کمونیستی در این کشور به وقوع پیوست و نام کشور به «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» تغییر یافت. روسیه، با عنوان جمهوری فدراتیو روسیه شوروی، مهمترین و بزرگترین جمهوری در اتحاد جماهیر شوروی بود. در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) شوروی پس از جنگ سرد طولانی با غرب فروپاشید و فدراسیون روسیه به جای آن نشست.
فدراسیون روسیه و اتحادیه اروپا تقریباً هم سن و سال هستند. فدراسیون روسیه در دسامبر سال ۱۹۹۱ به وجود آمد و اتحادیه اروپا در فوریه سال ۱۹۹۲. هر دوی آنها شکل و قالب جدیدی دارند ولی وارث تاریخ قدیمی پیشینیان خود هستند و لذا نباید گفت که فعالیت آنها اوایل سال های ۱۹۹۰ از صفر شروع شد. با این حال، هر دوی آنها سعی کردند مرحله جدید تاریخ خود را شروع کنند. طرفین برای اولین بار قبول کردند که هدف بلندمدت آنها، تشکیل وحدت بر اساس هماهنگی موازین حقوقی و رسیدن به نزدیکی هرچه بیشتر روابط است.
در نتیجه افزایش وسعت سرزمینی قدرتمند شدن روسیه تزاری در قرن18 امپراتوری روسیه که از لهستان در شرق تا اقیانوس کبیر امتداد مییافت. از طرف دیگر در زمان اتحادیه جماهیر شوروی روسیه بعنوان یک قطب و بازیگر اصلی در روابط بین الملل بوده است این سابقه ی تاریخی به روسیه اجازه نمی دهد که زیر بار قواعد وسلطه نهادی دیگر بروند و مقامات روسیه به خاطره همین هویت تاریخی هیچ وقت حاضر نمی شود اختیارات خود را به نهادی دیگر واگذار کند که این مورد با افزایش قدرت پوتین که خواهان گسترش قدرت روسیه بعد از پایان جنگ سرد در عرصه بین المللی است تشدید می شود.
اتحادیه اروپا ساختار غیر عادی دارد. این اتحادیه به علت ساختار پیچیده داخلی و جنبه های آشکار ایدئولوژیکی برای برقراری روابط سالم با شرکای خارجی مناسب نیست. برقراری این گونه روابط به خصوص با کشورهایی دشوار است که می توانند به عنوان شرکت کنندگان بالقوه طرح اروپایی به تعبیر تنگ (عضویت در اتحادیه اروپا) یا وسیع (منطقه به کارگیری قواعد و موازین اتحادیه اروپا) در نظر گرفته شوند. روسیه هرگز امکان عضویت در اتحادیه اروپا را بررسی نکرده و بروکسل هرگز آن را به عنوان نامزد بالقوه عضویت در نظر نگرفته است. ولی مسکو در مجموع با این نقطه نظر موافق بود که موازین حقوقی اروپایی می تواند و باید اساس نزدیکی روابط را تشکیل دهد. این نقطه نظر بسیار پایدار بود و تنها مختص عصر تخیلات دمکراتیک نیمه اول سال های ۱۹۹۰ نبود.
بحران اوکراینی زیر آن خط کشید. زمانی که طرفین علیه هم دیگر تحریم ها اعمال می کنند، نمی توان درباره شراکت راهبردی صحبت کرد (نویسنده: فئودور لوکیانوف، رئیس شورای سیاست خارجی و دفاعی روسیه؛)
اختلاف نظر درباره بعضی مسایل نشان دهنده حقانیت و برتری کسی نیست بلکه یک واقعیت عینی است. ثانیاً، توسعه طلبی و تلاش ها برای به دست آوردن فضای بیشتر زندگی صرف نظر از روش هایی که در این زمینه به کار گرفته شوند اعم از نظامی – سیاسی، اطلاعاتی، حقوقی و غیره، برای هر دو طرف مشکلات جدی به بار می آورد. باید با احتیاط رفتار کرد و فهمید که دستیابی به انسجام ایده آل غیر ممکن است ولی در عین حال باید از اختلافات ویرانگرانه هم اجتناب کرد.
رابطه با اروپاییها همراه با استقلال عمل از اتحادیه اروپا
روابط با اتحادیه اروپا برای روسیه اهمیت زیادی دارد. سفارت روسیه در بروکسل، بزرگترین سفارت این کشور در جهان است و بیش از 40 گروه روسی در زمینه همکاریهای دو جانبه با اتحادیه، مشغول به کار هستند. روسیه با استفاده از اتحادیه اروپا به دنبال تامین نیازهای اقتصادی و تکنولوژیک خود در جهت توسعه کشور است، اما بدون اینکه در چارچوب ارزشها و استانداردهای این اتحادیه قرار بگیرد.
در مقابل، اتحادیه مذکور از ظرفیتها و قابلیتهای روسیه برای تبدیل شدن به قدرت جهانی و رقیبی جدی برای آنها هراس دارد، همچنین وابستگی اروپا به منابع انرژی روسیه مانع از آن میشود که این کشور را تحت فشار قرار دهد؛ از این رو میکوشد تا روسیه را به یک شریک قابل اعتماد و همسو با ارزشهای غربی تبدیل کند.
سایه سوءظن در روابط اروپاییها با روسها همچنان وجود دارد. اقدامات ناتو و ایالات متحده آمریکا در نزدیکی مرزهای غربی روسیه موجب افزایش تنش و بدگمانی روسها شده است، طوری که سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه در مصاحبه با "اینترفاکس" اعلام کرد که «مسکو مجبور است یک سری تدابیر را با هدف مقابله با تقویت نظامی ناتو در نزدیکی مرزهای خود انجام دهد، زیرا آنها پایگاههای جدیدی در مرزهای غربی روسیه و بلاروس میسازند و زیرساختهای نظامی خود را توسعه میدهند».
اتحادیه اروپا همواره امنیت خود را به حمایت آمریکا گره زده، از این رو مجبور است که با اهداف ایدئولوژیک و استراتژیک این کشور همگام باشد و تنشآفرینیهای واشنگتن در خاورمیانه را تحمل کند.اتحادیه اروپا از یک سو به لحاظ ژئوپلتیک و امنیت انرژی مجبور به همکاری با روسیه، از سوی دیگر به دنبال اتخاذ سیاستهایی برای جلوگیری از سلطه روسیه و رفع نگرانیهای منطقهای خود است، به این ترتیب برای حل مسائل به مشارکت آمریکا نیازمند است.
در ارتباط با نقشآفرینیهای مسکو در تحولات سوریه است که هراس گسترش نظامی روسیه در منطقه خاورمیانه، مقامات اروپایی را بیش از بیش نگران کرده است،
در مجموع، مناسبات اتحادیه اروپا با روسیه در قالبی از خوف و رجا تنظیم شده که مقامات اروپایی را وادار میکند در تنظیم روابط خود با مسکو، در زمینه تامین منافع راهبردی، تجاری و جلوگیری از سلطه آمریکا بر اروپای غربی دقت نظر و وسواس داشته باشند. تنش در این روابط به نفع اروپاییها و خاورمیانه نیست، بنابراین اتحادیه اروپا برای بهتر شدن اوضاع منطقه باید سیاست مشخصی را در پیش بگیرد تا از اتفاقات ناخوشایند آینده در امان باشد